این انتخابات برخلاف دوره قبل، با فرازونشیبهای بسیاری روبهرو بود.برخی از گروههای سیاسی نتایج این انتخابات را نادرست دانستند و خواستار بازشماری آرا شدند که البته با بازشماری 10 درصد از صندوقهای رای با نظارت سازمان بینالملل، رای به کشانده شدن انتخابات به دور دوم داده شد؛
هرچند با کنارهگیری عبدالله از رقابت، در اعتراض به احتمال مجدد تقلب گسترده، عملا دور دوم انتخابات برگزار نشد. با وجود مسائل اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ با طالبان و حضور نظامیان آمریکایی و کشورهای عضو ناتو در این کشور، تلویزیونهای جهانی روند انتخابات این کشور را از نظر سلامت و مشروعیت دقیقا مورد تحلیل و نقد قرار دادند.
این موضوع از 2 نظر حائز اهمیت است: اول اینکه دمکراسی نوپا در این کشور را با نظارت بلاواسطه افکار عمومی جهانی از طریق رسانههای جهانگستر همراه سازد.
از سوی دیگر، با توجه به نظارت سازمانهای بینالمللی بر این انتخابات، عملکرد این رسانهها نوعی فشار را بر ناظران و افکار عمومی داخلی افغانستان نیز وارد میساخت که قطعا بر عملکرد دولت آینده این کشور تاثیر بزرگی خواهد داشت و آن را از نظر مقبولیت و مشروعیت با چالش جدی مواجه میسازد.
در دیپلماسی رسانهای، رسانهها ابزاری در جهت روانسازی چرخه سیاست خارجی هستند و برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرند. بهعبارت دیگر دستاندرکاران سیاست خارجی، قدرت(نرم) تلویزیون را جایگزین قدرت استدلال مبتنی بر مذاکره کردهاند. در قدرت نرم تلویزیون قابلیتهایی وجود دارد که قدرت چانهزنی دیپلماسی را در صحنه داخلی و خارجی افزایش میدهد .
با این توصیف امروزه، اغلب کشورهای توسعه یافته، خدمات رادیو و تلویزیون خودشان را در سطح بینالمللی ارائه میدهند. شبکههای تلویزیون جهانی «سرویسهای خارجی» هستند، بر مخاطبان خارج از کشور تاثیر میگذارند و با ساختار کاملا سیاسی و اقتصادی 2 هدف عمده را در سطح بینالملل دنبال میکنند.
این شبکهها با استفاده از بحرانزایی رسانهای و بهکارگیری جنگ روانی تلاش میکنند که ضمن به چالش کشیدن سیاست خارجی کشورها، با قابلیتهای ابزار رسانهای بر افکار عمومی کشورها تاثیر بگذارند و با بهراهانداختن جنگ روانی و ناکارآمدی سیاست خارجی کشورها بهطور غیرمحسوس و با ایجاد کشمکش و پشتیبانی روانی و رسانهای از جناحهای مخالف نظام حاکمیت را به چالش بکشند.
بدون تردید شبکههای جهانی بیبیسی و سیانان با برجستهسازی مفهوم تقلب در انتخابات افغانستان، بهدنبال آن بودند که از ابزار فشار افکار عمومی این کشور برای افزایش دامنه نفوذ آتی کشور متبوع خود در آینده بهرهبرداری کنند، بنابراین بهنظر میرسد ساختار برنامههای این دو تلویزیون جهانی منازعهبرانگیز و در راستای بازی با مخاطبان در راستای منافع تجاری و سیاسی کشورهای متبوع خود است.
توانمندی شبکههای تلویزیونی یادشده در انتشار لحظه به لحظه و زنده اخبار مربوط به انتخابات افغانستان و هدایت سیاسی افکار عمومی این کشور در جهت ایجاد منازعه، درگیریهای قومی و آشوب میتواند عامل مهمی در به چالش کشیدن فضای سیاسی آینده این کشور همسو با سیاست خارجی آمریکا و انگلیس محسوب شود.
بهعبارت دیگر این شبکهها تلاش میکنند که با برجستهسازی شرایط بحرانی افغانستان، به عامل مسلطی در روانسازی سیاست خارجی آمریکا، حفظ منافع ملی و مشروع جلوه دادن حضور نظامیان آمریکایی در این کشور تبدیل شوند.